جدول جو
جدول جو

معنی ابن حوقل - جستجوی لغت در جدول جو

ابن حوقل
(اِ نُ حَ قَ)
ابوالقاسم محمد. رحالۀ معروف. در سال 331 ه. ق. بعزم سیاحت و تجارت از بغداد بیرون شد و ممالک اسلامی را در طول 28 سال شرقاً و غرباًبپیمود و کتب جغرافیائی قدیم را نیز تتبع و فحص کردو از دیده های خویش و نوشته های دیگران کتاب المسالک و الممالک معروف خود بپرداخت. این کتاب به السنۀ مختلفه ترجمه شده و متن آن در لیدن به طبع رسیده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ ءِ)
هارون. اصل او از یهود، از مردم حیره. شاگرد ابوالعباس مبرد. و کتابی چند در نحو دارد. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قَوْ وا)
مرد فصیح و نیکوسخن، اشتر یک ساله. (مهذب الاسماء). شتربچه که مادرش گشنی یافته باشد. و شتر مادۀ یکسالۀ بدوم درآمده را بنت مخاض گویند. ج، بنات مخاض
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ صِ)
فقیه بمذهب اهل عراق. او راست: کتاب الشروط الکبیر و کتاب الوثائق و السجلات. و کتاب الشروط الصغیر. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
ابوالفضل عمر بن مسعده وزیر، مأمون بواسطۀ دها و تدبیر نزد خلیفه مکانتی داشته و عموزادۀ صولی ابراهیم بن عباس شاعر مشهور است و در سال 217 ه. ق. بشهر اذنه درگذشته است
لغت نامه دهخدا